فیلم سینمایی فهرست شیندلر اثری است محصول ایالات متحده به کارگردانی استیون اسپیلبرگ که درسال ۱۹۹۳ تولید شده است.
این فیلم بر پایه زندگی واقعی اسکار شیندلر، صنعتگر آلمانی که جان بیش از هزار لهستانی یهودی را در جریان هولوکاست نجات داد، میباشد.
فیلم بر پایهٔ کتاب شیندلرز آرک که برندهٔ جایزه بوکر شده، ساخته شده است.
موسیقی این فیلم ساخته جان ویلیامز آهنگساز مشهور هالیوود است؛ در این موسیقی ایتزاک پرلمان یکی از مشهورترین ویولونیستهای قرن بیستم هنرنمایی میکند.
فیلم سینمایی فهرست شیندلر یک موفقیت تجاری با فروش ۳۲۱ میلیون دلاری بود و در کنار آن توانست جوایز بسیاری از جمله جایزه اسکار بهترین فیلم و جایزه اسکار بهترین کارگردانی را بدست بیاورد.
فهرست شیندلر اولین فیلم سیاه و سفیدی است که جایزه اسکار بهترین فیلم را بعد از سال ۱۹۶۰ برنده شده است؛ هرچند که در ابتدا و انتهای فیلم، صحنههایی هم به صورت رنگی پخش میشود.
بنیاد فیلم آمریکا فهرست شیندلر را سومین فیلم برتر تاریخ سینما در گونهٔ حماسی، در فهرست ۱۰ فیلم برتر در ۱۰ ژانر خود عنوان کرد.
داستان فیلم
اسکار شیندلر که تاجری معمولی است که عضو حزب نازی میباشد، به خاطر طبع خوشگذران و عیاش خود و با توجه به دوستی بین او و مقامات رده بالای ارتش که بیشتر به خاطر سخاوت وی است، موفق میشود کارخانهای را با پول یهودیانی که در خفا با آنان شریک شده بخرد.
با توجه به همین روابط خود یهودیان را به عنوان کارگر در کارخانه اشتغال میدهد.
رفته رفته این راه فراری برای بعضی از یهودیان میشود که در قرنطینه ماندهاند و خطر مرگ هر لحظه آنان را تهدید میکند. فیلم تغییر دیدگاه اسکار شیندلر را نشان میدهد که از صبر و قدردانی یهودیان تاثیر گرفته و رفته رفته خود را وقف تسهیل شرایط و زنده نگه داشتن آنان میکند.
جوایز فیلم
گلدن گلوب
بهترین فیلم
بهترین کارگردانی برای استیون اسپیلبرگ
بهترین فیلمنامه برای استیون زایلیان
اسکار
بهترین فیلم
بهترین کارگردانی برای استیون اسپیلبرگ
بهترین فیلمنامه برای استیون زایلیان
بهترین فیلمبرداری
بهترین تدوین
بهترین موسیقی متن برای جان ویلیامز
بهترین کارگردان هنری
موسیقی متن تاریخی فهرست شیندلر
نقد فیلم فهرست شیندلر
در این یادداشت سعی خواهد شد به بازخوانی نشانه های به تصویر درآمده در فیلم سینمایی فهرست شیندلر براساس تز سیاسی هاناآرنت پرداخته شود.
فهرست شیندلر شانزدهمین فیلم اسپیلبرگ به عنوان کارگردان و اولین فیلمی است که برای آن اسکار میگیرد. هم اسکار بهترین کارگردانی و هم اسکار بهترین فیلم (چون خود او یکی از تهیه کنندگان بوده).
اسپیلبرگ سومین و در واقع آخرین اسکارش را ۵ سال بعد بخاطر کارگردانی نجات سرباز رایان دریافت کرد. ولی طبق نظر سنجی سال ۲۰۰۵ مجله تایم، فهرست شیندلر همچنان محبوب ترین فیلم اسپیلبرگ است.
کتابی که این فیلم بر اساس آن ساخته شده، در سال ۱۹۸۲ منتشر شد. سید شاینبرگ، یکی از مدیران یونیورسال، همان زمان حقوق کتاب را خرید و آن را به اسپیلبرگ داد تا بلکه روزی کارگردانی کند.
اما این طرح مسکوت ماند تا اواخر دهه ۸۰ که اسپیلبرگ کارگردانی را به مارتین اسکورسیزی پیشنهاد کرد که او نپذیرفت و همچنین رومن پولانسکی و بیلی وایلدر نیز از قبول ان سر باز زدند. (دلایلش در قسمت حواشی فیلم) و نوبت به خود اسپیلبرگ رسید.
او فیلمبرداری را درست بعد از اتمام فیلمبرداری پارک ژوراسیک، در لهستان آغاز کرد و از طریق ماهواره با دستیارش جرج لوکاس روی مراحل بعد از فیلمبرداری آن فیلم کار میکرد.
فهرست شیندلر نقطه اوج فیلمسازی اسپیلبرگ است، فیلمی که تمام توان و نیرویش را برای آن صرف کرد.
از تمام امکانات موجود برای بهتر ساخته شدن فیلم استفاده کرد؛ با آن که او و گروهش را به آشویتز راه ندادند، دکوری ساخت مانند همان اردوگاه مرگ آشویتز.
رنگ فیلم را خود سیاه و سفید انتخاب کرد تا هم زمانش مانند آن دوران شود و هم سیاهی و تیرگی آن دوران را نشان دهد.
بازی های فیلم در اوج خود است، مخصوصا بازی بن کینگزلی در نقش ایتزاک اشترن. او با آن دستپاچگی ها و پی گیری های سرسختانه اش، نقش اش را به بهترین شکل ممکن ایفا نموده است.
لیام نیسن هم نقش اش را به خوبی ایفا میکند؛ چشمان نافذ و نگاه های منقلبش در لحظه های مختلف تماشاگر را نیز منقلب میکند و در لحظه اوج بازی اش، در انتهای فیلم و قبل از رفتنش از کارخانه، کمتر کسی را با چشمان بیاشک رها میکند.
در نقطه مقابل او، رالف فاینس، شرورانه ترین بازی اش را ارائه داد:
یک شیطان مجسم، گوئی خود آمون گوت سادیست و جنایتکار به این دنیا بازگشته است بطوریکه تماشاگر با تمام وجود از او نفرت پیدا میکند.
در درجات بعدی بازی کارگر ها هم بینقص جلوه میکند.
تک تک آنها ترس از مرگ و جداکردن خانواده شان از یکدیگر را، با بازی های احساسی نشان میدهند و سهم عمده ای در همدردی تماشاگران با وضعیتشان دارند، گروه شش نفره انتخاب بازیگران از پس این کار به خوبی برآمده است.
بسیاری از موفقیت فیلم به موسیقی فیلم بر میگردد، تم فراموش نشدنی و محزون جان ویلیامز همراه با نوای ویولن ایتزاک پرلمن، تاثیرگذاری فیلم در صحنه های گوناگون را دوچندان کرده و کمترین اثرش بر تماشاگر، منقلب کردن اوست.
موسیقی فیلم با قاطعیت اسکار بهترین موسیقی متن را گرفت و تا به امروز جان ویلیامز نتوانسته کاری بهتر از آن را ارائه دهد و آن اسکار با وجود نامزدی های چندباره تا به امروز، آخرین اسکارش بوده است.
فیلبرداری فیلم
تصویربرداری این فیلم در اوج قرار دارد، کامینسکی، تصاویر بینظیری ارائه کرده که همراه با تدوین عالی مایکل کان، اثرگذاری فیلم را چند برابر میکند.
صحنهای مانند کشتن نوجوانی که نتوانسته بود وان حمام گوت را تمیز کند را به یاد بیاورید.
صحنه اول از حمام گوت است که او در جلوی آینه سعی در تمرین بخشش دارد، کات میشود به نوجوان که تیر در کنار پایش به زمین میخورد.
بعد از چند ثانیه تیری در کنار آن یکی پایش به زمین میخورد، کات میشود به اشترن که در حرکت است و بعد ۲ ثانیه او از کنار جسد نوجوان عبور میکند.
یا آن صحنه که گوت در زیر زمین مشغول کتک زدن هلن است و در بالا میهمانی ای به راه. ثانیه ای از خنده ها و موسیقی مهمانی پخش میشود و ثانیه بعد گوت در حال کتک زدن هلن است.
ترکیبی از خوشبختی و بدبختی
۴۰ درصد از فیلمبرداری فیلم با دوربین های دستی فیلمبرداری شد، به همین علت تصویر تقریبا یک سر و گردن از سر بازیگرها پایین تر است و به علت قدبلندی بیش از اندازه لیام نیسن و این طرز فیلمبرداری، او به مثابه یک خدا برای تماشاچی معرفی میشود، فردی که از بالا نگاه میکند و بقیه برای گرفتن کمک به بالا نگاه میکنند.
تعجب آور نیز نبود که اسکار بهترین فیلمبرداری و بهترین تدوین نیز به فهرست شیندلر رسید.
فیلمنامهی فیلم
نوشتن سناریوی این فیلم به بهترین نحو از روی کتاب پیاده شده است، کتابی که بر حسب یک اتفاق ساده نوشته شد.
توماس کنیلی به علت پاره شدن دسته چمدانش در راه فرودگاه برای بازگشت به کشورش، استرالیا، در بورلی هیلز توقف کرد تا از فروشگاهی چمدانی نو بخرد.
صاحب فروشگاه لئوپولد ففربرگ پیج، یکی از یهودی های شیندلر بود که دو کابینت در مغازه اش را با اسناد آن دوران پر کرده بود و برای هر نویسنده ای که به مغازه اش میآمد، داستان زندگی اش را تعریف میکرد.
و کنیلی، با شنیدن حرفهای او تصمیم به نوشتن کتاب کَشتی شیندلر کرد که فیلمنامه از آن اقتباس شده است. اقتباسی کامل و بینقص که تغییر شخصیت شیندلر را به بهترین نحو به روی کاغذ برده است.
اتفاقا همین تغییر شخصیت شیندلر مهمترین نکته فیلم است، فردی که ظاهرا دلیلی نداشت جز به خود به کس دیگری فکر کند. او حتی به خاطر هوس بازیهایش، حاضر به زندگی مداوم با زنش نشد.
اما او به تدریج عوض میشود، حاضر میشود به خاطر نجات جان کارگرانش میلیون ها مارک صرف کند. کاری که تصورش هم ساده نیست.
و از همسرش درخواست زندگی مشترک دوباره را میکند، مکملی ظاهرا ساده برای تغییر هدف مادی اولیه. و تمام این دگرگونی ها را اسپیلبرگ با مهارت خاصی به تصویر کشیده است.
تمامی عوامل بالا دست به دست هم داد تا فهرست شیندلر تولید شود، بهترین فیلم دهه ۹۰ و یکی از ده فیلم برتر تمام دوران.
اسپیلبرگ همچنین با آن بازسازی بیپرده و واقع گرایی خشن اش، راه را برای فیلمسازان دیگری که طرح ساختن فیلمی را فقط در دهنشان میپروراندند باز کرد.
روبرتو بنینی، زندگی زیباست را ساخت؛ کاستا گاوراس، آمین و سرانجام، رومن پولانسکی پیانیست را.
جعبه اطلاعات
فهرست شیندلر
Schindler’s List
کارگردان
استیون اسپیلبرگ
تهیهکننده
استیون اسپیلبرگ
کتلین کندی
برانکو لاستینگ
لو ریوین
ایروین گلووین
رابرت ریموند
این همه در مورد فیلم توضیح دادی آخرشم نسخه سانسور شده گزاشتی.حرومزاده.
فیلم بسیار عالی بود سپاس از شما