دیدگاه حافظ درمورد مرگ
تنها موجودی که مرگ آگاه است، از مرگ آگاهی دارد و میداند که میمیرد انسان است. در مورد حیوانات تا به امروز اثباتی مبنی بر آگاهی حیوانات نسبت به پایان عمرشان وزندگی ندارند. بنابر این انسان به طور کلی در هر جایگاه سیاسی علمی فرهنگی و در هر طبقه اجتماعی که باشد درنهایت میبایست تسلیم مرگ شده و در زمان موعود زندگیش پایان می یابد.
نکته دیگری که در مورد واقعیت مرگ وجود دارد اینست که فاصله بسیار زیادی بین باور کردن و حس کردن مرگ وجود دارد. اینکه انسان با تمام وجود حقیقت مرگ را باور کند و به پذیرش برسد که روزی باید از تمام تعلقات خود دل بکند و توانایی آمادگی برای مرگ را در هر لحظه داشته باشد.
از این رو بسیاری از شاعران و نویسنده های ما هم با اشعار و نوشته های خود در وصف مرگ و هرآنچه برای آگاهی انسان از مرگ لازم است به عموم مردم کمک کرده اند. انسانهای بزرگی همچون خیام، مولوی، ابوالقاسم فردوسی، حافظ و … علاوه بر آگاهی نسبت به مرگ، آن را باور کرده اند و به عنوان یک مئله همیشه پیش چشمشان بوده است .
در این بین شاعر بزرگ و گرانقدر این مرز و بوم حضرت حافظ با نگاه تیزبینانه و آن زبان شیرین و بیان روان خود سعی در بیان حقیقت مرگ و آگاه کردن انسان نسبت به مرگ و زندگی پس از مرگ کرده است.
به طور کل اگر بخواهیم اشاره کوتاهی به سبک اشعار حافظ داشته باشیم، اشعار حافظ را میتوانیم به دو بخش تقسیم کنیم:
بخشی اول شامل اشعاری میشود که مربوط به ابیات عاشقانه است و اندکی سخت است که بتوانیم آنها را عرفانی تلقی کنیم.